-
سودمندترین روزه ها
سهشنبه 10 مردادماه سال 1391 21:56
امام علی (ع) فرمود: «صوم النفس من لذات الدنیا انفع الصیام» «روزه نفس از لذت های دنیوی ،سودمندترین روزه هاست» غررالحکم،ج 1،ص416
-
اخلاص خلق
سهشنبه 10 مردادماه سال 1391 21:54
امام علی (ع) فرمود: «خداوند روزه را واجب کرد تا بوسیله آن اخلاص خلق را بیازماید» نهج البلاغه،حکمت 252
-
خوشحالی روزه دار
دوشنبه 9 مردادماه سال 1391 23:38
قال الصادق علیه السّلام : «للصائم فرحتان فرحه عند افطاره و فرحه عند لقاء ربه» امام صادق علیه السّلام فرمود: «براى روزه دار دو سرور و خوشحالى است: هنگام افطار و هنگام لقاء پروردگار(وقت مردن و در قیامت)» وسائل الشیعه، ج 7 ص 290
-
سیری در روز قیامت
یکشنبه 8 مردادماه سال 1391 21:57
قال رسول الله صلى الله علیه و آله : «طوبى لمن ظما او جاع لله اولئک الذین یشبعون یوم القیامه» رسول خدا صلى الله علیه وآله فرمود : «خوشا بحال کسانى که براى خدا گرسنه و تشنه شدهاند اینان در روز قیامت سیر مىشوند» وسائل الشیعه، ج 7 ص 299
-
دعای روزه دار
یکشنبه 8 مردادماه سال 1391 21:48
قال الکاظم علیه السّلام : « دعوه الصائم تستجاب عند افطاره » امام کاظم علیه السّلام فرمود: « دعاى شخص روزهدار هنگام افطار مستجاب مىشود » بحار الانوار؛ ج 92 ص 255
-
پاداش روزه
پنجشنبه 5 مردادماه سال 1391 02:02
قال رسول الله صلى الله علیه و آله: قال الله تعالى: « الصوم لى و انا اجزى به » رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلّم :خدای سبحان فرمود: « روزه براى من است و من پاداش آن را مىدهم » وسائل الشیعه ج 7 ص 294
-
رمضان
دوشنبه 2 مردادماه سال 1391 16:09
رسول خدا (صلى الّله علیه و آله و سلّم ) : هو شهر اوّله رحمة و اوسطه مغفرة و آخره عتق من النّار رمضان ماهى است که ابتدایش رحمت است و میانهاش مغفرت و پایانش آزادى از آتش جهنم. بحارالانوار،ج 93 ص 342
-
مهمانی خدا
جمعه 30 تیرماه سال 1391 10:18
خدایا در این ماه به مهمانی دعوت مان کردی . رسم است دست خالی به مهمانی نرویم و پیش کشی برای میزبان بیاوریم.منم با این دعا به مهمانی ات می آیم. میدانم که می پذیری.چون تو ناخوانده می پذیری. خدایا چگونه تو را بخوانم و حال آنکه من منم(معصیت کار)، و چگونه امیدم را از تو قطع کنم و حال آنکه تو تویى(غظیم و بخشنده)، خدایا!...
-
شکسپیر
شنبه 24 تیرماه سال 1391 23:45
شکسپیر گفت : من همیشه خوشحالم، می دانید چرا ؟ برای اینکه از هیچکس برای چیزی انتظاری ندارم . انتظارات همیشه صدمه زننده هستند ... زندگی کوتاه است ... پس به زندگی ات عشق بورز ... خوشحال باش و لبخند بزن. فقط برای خودت زندگی کن و ... قبل از اینکه صحبت کنی ، گوش کن قبل از اینکه بنویسی ، فکر کن قبل از اینکه خرج کنی ، درآمد...
-
ماجرائی که اشک قاضی را درآورد
پنجشنبه 22 تیرماه سال 1391 23:17
ماجرای این واقعیت تلخ از آن جا آغاز شد که مردی با تسلیم شکوائیه ای به قاضی شورای حل اختلاف گفت: چندی قبل خانه محقر و مخروبه ای را در چند کیلومتری حاشیه یکی از شهرک های مشهد خریدم اما چون وضعیت مالی مناسبی نداشتم اتاقی را که گوشه حیاط بود اجاره دادم. مدتی از اجاره منزل نگذشته بود که احساس می کردم فرزندان خردسالم دچار...
-
زیارت عشق
سهشنبه 6 تیرماه سال 1391 08:05
خیلی ناگهانی و بی مقدمه توفیق سفر به دیار یار را یافتم. خدایا باور ندارم که من روسیاه را اینگونه مهربانانه پذیرفتی. گنبد سبز مرقد رسول، ذوق و بغض ،اشک و آه و ... انسانهائی که با دیدن گنبد سبز از شدت گریه سراپایشان به لرزه درمی آید. اشکهای با صفا،نیایش های بی صدا، عبادتهای بی ریا، نجواهای با خدا، ناله های خدا خدا خدا...
-
کعبه دل
جمعه 19 خردادماه سال 1391 19:10
خدوندا شکر گویمت. دلتنگی ام را جز این مرهم نبود. اما با چه روئی به دیدارت آیم. الهی من شرمنده ام! شرمنده تو،محبت هایت ، ناشکری های خودم ، گناهانم و ... الهی می آیم، با روی سیاه،سری افکنده و دلی شکسته اما پرامید! بارالها دستم بگیر که جز دل شکسته خویش،دل های شکسته و آرزوهای فراوان ملتمسین دعا را به همراه دارم. خدایا...
-
پدر
شنبه 13 خردادماه سال 1391 19:16
پدر ای مهربانم،تو را من عاشقم دوستت دارم نه بسیار،که بیشمار روزت مبارک
-
مادر
شنبه 23 اردیبهشتماه سال 1391 13:01
مادر خوبم روزت مبارک دستان پرمهرت را عاشقانه میبوس م و ملتمسانه میگویم هرگز نمیر مادر
-
من اینجا بس دلم تنگ است
چهارشنبه 20 اردیبهشتماه سال 1391 16:45
من اینجا بس دلم تنگ است و هر سازی که می بینم بد آهنگ است بیا ره توشه برداریم ، قدم در راه بی برگشت بگذاریم ببینیم آسمان هر کجا آیا همین رنگ است ؟ .… کسی اینجاست ؟هلا ! من با شمایم ، های ! می پرسم کسی اینجاست ؟کسی اینجا پیام آورد ؟ نگاهی ، یا که لبخندی ؟فشار گرم دست دوست مانندی ؟ و می بیند صدایی نیست ، نور آشنایی نیست...
-
شیفت دلتنگی
سهشنبه 12 اردیبهشتماه سال 1391 00:09
دلم گرفته دلم عجیب گرفته دلم به جای همه عالم و آدم گرفته اصلا بیائید شیفت مان را با هم عوض کنیم شیفت دلتنگی شما با من شیفت دلشادی وخنده من با شما شما بروید خوش باشید من اینجا دلتنگ خواهم ماند
-
یا فاطمه
پنجشنبه 7 اردیبهشتماه سال 1391 11:57
یا فاطمه اشفعی لی فی الجنه
-
وصیت نامه ی وحشی بافقی
یکشنبه 20 فروردینماه سال 1391 23:29
روز مرگم، هر که شیون کند از دور و برم دور کنید همه را مســــت و خراب از مــــی انــــگور کنیـــــد مزد غـسـال مرا سیــــر شــــرابــــــش بدهید مست مست از همه جا حـــال خرابش بدهید بر مزارم مــگــذاریــد بـیـــاید واعــــــظ پـیــر میخانه بخواند غــزلــی از حــــافـــظ جای تلقــیـن به بالای سرم دف بـــزنیـــد شاهدی...
-
بهار از نگاه شکسپیر
یکشنبه 6 فروردینماه سال 1391 12:37
William Shakespeare When daisies pied, and violets blue, And Lady-smocks all silver-white, And cuckoo-buds of yellow hue Do paint the meadows with delight, The cuckoo then, on every tree , Mocks married men; for thus sings he, "Cuckoo, cuckoo, cuckoo!” O word of fear, Unpleasing to a married ear! When shepherd's...
-
تبریک سال نو
پنجشنبه 25 اسفندماه سال 1390 11:34
بهاران خجسته باد و سال نو بر همگان مبارک باد
-
در انتظار بهار حقیقی
سهشنبه 23 اسفندماه سال 1390 00:19
بگذار گنجشکهای خرد در آفتاب مه آلود بعد از ظهر زمستان به تعبیر بهار بنشینند و گلهای گلخانه در حرارت ولرم والر به پیشواز بهار مصنوعی بشکفند سلام بر آنان که در پنهان خویش بهاری برای شکفتن دارند و می دانند هیاهوی گنجشکهای حقیر ربطی با بهار ندارد حتی کنایه وار بهار غنچه ی سبزی است که مثل لبخند باید بر لب انسان بشکفد...
-
بهار شعرا
دوشنبه 22 اسفندماه سال 1390 23:58
مولانای بلخی : اندر دل من مها دلافروز تویی یاران هستند و لیک دلسوز تویی شادند جهانیان به نوروز و به عید عید من و نوروز من امروز تویی *** حافظ شیرازی : ز کوی یار میآید نسیم باد نوروزی از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی به صحرا رو که از دامن غبار غم بیفشانی به گلزار آی کز بلبل غزل گفتن بیاموزی *** سنایی غزنوی :...
-
بهار
دوشنبه 22 اسفندماه سال 1390 23:19
خوش به حال غنچه های نیمه باز بوی باران بوی سبزه بوی خاک شاخه های شسته باران خورده پاک آسمان آبی و ابر سپید برگهای سبز بید عطر نرگس رقص باد نغمه شوق پرستو های شاد خلوت گرم کبوترهای مست نرم نرمک می رسد اینک بهار خوش به حال روزگار خوش به حال چشمه ها و دشت ها خوش به حال دانه ها و سبزه ها خوش به حال غنچه های نیمه باز خوش...
-
جوابیه حمیدرضا لاری به شعر سیب
جمعه 5 اسفندماه سال 1390 23:29
نام شعر: سراب سیب تقدیم به حمید مصدق و فروغ فرخزاد سیب را دست تو داد ، سیبی از جنس سراب او ربوده سیب و دل در تب و تاب سیب از دست و دلت باز افتاد تکه ای از دل او ، کم شد و در دل تو راه افتاد و تو رفتی و دلت با او بود ، که دلش شد بی تاب راز لب خنده ی تو ، داشت در دل چه جواب ؟ ! ... که او تو را ندید و مرا جای دندانت ......
-
جواب مرتضی عسگری به شعر سیب
جمعه 5 اسفندماه سال 1390 23:20
پسرک قاتل سیبی است که دختر می خواست پسرک دزد نبود . دختر این را گفت : گر دلت پیش من است، شرط اول قدم این است که تو دزد شوی پسرک دزد نبود ولی آنروز پسر دزدیدی کرد پدرِ دختر این قصه ما به دنبال پسر بود دوید دخترک قهقهه ای زد و پدر را می خواند او دزدِ همان، باغچهء کوچک ماست بگیرش، پدرم پسرک خواست ببیند دختر پسرک خورد...
-
جوابیه روژین قهاری به شعر سیب
جمعه 5 اسفندماه سال 1390 23:05
من که او را دیدم در پی اش تند دویدم با خشم دخترم می خندید پسرک حیران بود، که به چه دلهره از باغچه کوچک ما، سیب را دزدیده دخترم ماتش برد او که با حسرت و عشق به پسر می نگریست شرم و آشفتگی از چشم پسر می بارید، پاسخ دلهره و شرمش را روی زمین پیدا کرد، پاسخ عشقی پاک دخترم رفت به سمت در باغ دست او می لرزید، لرزشی کز پی...
-
جوابیه هادی احمدی به شعر سیب
جمعه 5 اسفندماه سال 1390 16:51
تو به من خندیدی من به چشمان بزک کرده تو یادمان هست در آن موسوم گرمای هوس سیبی از باغچه ای دزدیدم باغبان از پی این حادثه رفت من و تو از پس هم می نهادیم قدم بر تن این خاک اسیر سیب دندان نزده از دست من افتاد به خاک باغبان سیب زمین خورده به دست تو بداد نگه شوخ تو در دیده آن باغبان !! فارغ از ترس دل از وحشت از آن باغچه...
-
جوابیه مسعود قلیمرادی به شعر سیب
سهشنبه 2 اسفندماه سال 1390 22:53
او به تو خندید و تو نمی دانستی این که او می داند تو به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدی از پی ات تند دویدم سیب را دست دخترکم من دیدم غضبآلود نگاهت کردم بر دلت بغض دوید بغض چشمت را دید دل و دستش لرزید سیب دندان زده از دست دل افتاد به خاک و در آن دم فهمیدم آنچه تو دزدیدی سیب نبود دل دُردانه من بود که افتاد به خاک...
-
جوابیۀ مسیحا جوانمرد به شعر سیب
شنبه 29 بهمنماه سال 1390 21:06
ناگفته های باغبان: در دلم شعله ی این آتش جانسوز، نهانی پیداست به زبانم سخن ناله و افسوسِ آن عشق نروییده هنوز پابرجاست که چرا کوزه ناکامی عشق دو انسان به سر من بشکست؟ من بیچاره به عشق تو و آن کودک معصوم چکار؟ من گم گشته ی دیروز به فردا شدن روزِ دو مظلوم چکار؟ من در آن روز همانجا بودم در پی کاشتن سیب دگر در پی کندن آن...
-
جوابیه جواد نوروزی به شعر سیب
چهارشنبه 26 بهمنماه سال 1390 23:05
...و اینهم شعر و پاسخی دیگر به شعر سیب مصدق که یکی از دوستان ویلاگی برایم فرستاده: دخترک خندید وپسرک ماتش برد ! که به چه دلهره از باغچه ی همسایه، سیب را دزدیده باغبان از پی او تند دوید به خیالش می خواست، حرمت باغچه و دختر کم سالش را از پسر پس گیرد ! غضب آلود به او غیظی کرد ! این وسط من بودم، سیب دندان زده ای که روی...